"روزهای اولی که در هند و بنگلادش بودم فقط میتوانستم روزی یک وعده شکمم را سیر کنم آنهم نه با غذای خوب و مقوی بلکه با نان یا موز که ارزان بود. این سختیها را به جان خریدم تا از اصولم برنگردم، تا جلوی کسی تعظیم نکنم، تا دست کسی را نبوسم، تا مـــــردانگـــیام را به حراج نگذارم، تا خداوند را ناراحت نکنم ، تا آدم با شرافت و با عزتی باشم."
ناصر حجازی